- طرح ریزی کردن
هنداختن، گرده ریختن: در ساختمان
معنی طرح ریزی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- طرح ریزی کردن
تخطيطٌ
- طرح ریزی کردن
Outline
- طرح ریزی کردن
délimiter
- طرح ریزی کردن
наметить
- طرح ریزی کردن
לתכנן
- طرح ریزی کردن
خاکہ بنانا
- طرح ریزی کردن
রূপরেখা তৈরি করা
- طرح ریزی کردن
ร่าง
- طرح ریزی کردن
kuandika muhtasari
- طرح ریزی کردن
ana hat çizmek
- طرح ریزی کردن
アウトラインを作成する
- طرح ریزی کردن
membuat garis besar
- طرح ریزی کردن
윤곽을 만들다
- طرح ریزی کردن
skizzieren
- طرح ریزی کردن
schetsen
- طرح ریزی کردن
delinear
- طرح ریزی کردن
delineare
- طرح ریزی کردن
delinear
- طرح ریزی کردن
nakreślić
- طرح ریزی کردن
намітити
- طرح ریزی کردن
रूपरेखा बनाना
